دل نوشته

می نویسم از آنچه بر دلم می گذرد

دل نوشته

می نویسم از آنچه بر دلم می گذرد

دل نوشته

چه دردیست برای دیگران چون کوه بودن ولی در چشم خود آرام شکستن ....



اینجا متروکه ای از قلب من است
چیزی دستگیرت نمی شود
پس وقتت را اینجا تلف نکن
و برو ....


و لطفا این وبلاگ را دنبال نکنید

پیام های کوتاه
  • ۲۵ آذر ۹۲ , ۱۳:۱۱
    من !
آخرین مطالب

۱۲ مطلب در آذر ۱۳۹۲ ثبت شده است

بسمه تعالی

با دستایی که روبه آسمونن ، یه عـُمره که فرج خوندیم بـرگـرد

تموم جمعه ها رو بغض کردیم ، یه عـُمره منتظر موندیم بـرگـرد

همه وقتایی ُ که خواب بودم ، شاید از چشم تو افتاده باشم

تو برگرد قول میدم جمعه ی بعد ، واسه اومدنت آماده باشم

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۷ آذر ۹۲ ، ۱۹:۴۰
بنده ی خدا

بسمه تعالی

ثبت احوال در شناسنامه ام
همه چیز را ثبت کرده…
جز احوالم را…

 

 ***


می شنوی ؟ دیگر صدای نفسم نمی آید ، به دار کشیده مرا بغض نبودنت !

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۵ آذر ۹۲ ، ۲۲:۲۱
بنده ی خدا

بسمه تعالی

خسته که می شوم ، سرم را میان دستهایم می گیرم و آنقدر تکرارت می کنم که بالا بیاورم !
من انتقام زجرِ تمام لحظه های بی تو بودن را بالاخره از “خودم” خواهم گرفت …

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۵ آذر ۹۲ ، ۲۲:۱۶
بنده ی خدا
من همونم ، همیشه از همه فراری ، که جز شما ندارہ یاری ...
۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۵ آذر ۹۲ ، ۱۳:۱۱
بنده ی خدا

بسمه تعالی


میرسد روزی که بی هم میشویم

یک به یک از دور هم کم میشویم

میرسد روزی که ما در خاطرات

موجب خندیدن و غم میشویم

میرسد روزی که بی هم میشویم.




داغون تر از آنم که قابل درک باشد ...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ آذر ۹۲ ، ۲۲:۰۴
بنده ی خدا

بسمه تعالی

اینجا متروکه ای است برای قلبم

برای قلبی که متروکه است ...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ آذر ۹۲ ، ۲۱:۲۳
بنده ی خدا

بسمه تعالی

ایــن روزها حــال همــه مـــا خــوب است!

مــلالی نیـــست جـــز ...

سه نقطه هـــای همیـــشگی ...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ آذر ۹۲ ، ۱۳:۰۷
بنده ی خدا

بسمه تعالی

می خواهم "چرا" را از فرهنگ لغات ذهنم پاک کنم مبادا خدا به من دردی بدهد و من غافل به جای راه چاره رو به سوی خدا بگویم " خدایا چرا؟" ... 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ آذر ۹۲ ، ۲۱:۴۵
بنده ی خدا

بسمه تعالی

یه روزی یکی می یاد که رویای منه ، یکی که نفس هاش نبض شعرای منه ، یه روزی یکی می یاد که لبخند خداست ، مردم بدونید که این آقای منه .... 

دونه دونه موهام داره سفید می شه بیا اقا قبل اینکه دیر شه خیلی زود ......

یه روزی می گفتیم سکوتی می کنم بالاتر از فریاد اما دیگه اشکهام توان سکوت رو ازم گرفته کجایی آقا پس کجایی ..........


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ آذر ۹۲ ، ۱۱:۳۶
بنده ی خدا

بسمه تعالی

امشب شب شهادت حضرت رقیه (س) است ، یادش بخیر سه سال پیش ، این موقع سوریه بودیم ، برای هممون غیر منتظره بود ، فکرش رو هم نمی کردیم جور بشه و حرف هایی که بی اساس برای رفتن می زدیم در عرض یک ماه و اندی قوت بگیره و با دوستان راهی بشیم

چه صحنه ها و خاطراتی که از جلوی چشم هایم همیشه در حال رفت و آمد است و حرم حضرت زینب و حرم حضرت رقیه است که ثابت بر جلوی چشمانم ایستاده و این حس خاص از یادآوری ان که همیشه با من است ....

آن دعای کمیلی که با دوستم جدا از کاروان به حرم حضرت رقیه (س) رفتیم ...

و همیشه گفتم که این مداحی رو با تمام وجودم در حرم حضرت زینب (س) احساس کردم و هرگز فراموش نخواهم کرد ، روزی این مداحی رو فقط به خاطر زیبایی اش گوش می دم و آنجا به حقیقت این شعر رسیدم :

هیبت او حیدری ، عفت او مادری

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ آذر ۹۲ ، ۲۳:۴۷
بنده ی خدا