بسمه تعالی
سلام مادرجان!
رسید زمان عزایت
رسید روز شهادتت به روایت اول
و حال حرف از فاطمیه است
و روضه ی مصیبتت جان تازه گرفته ...
دیشب در مسجد مداح از امام جماعت پرسید حکم صدا زدن
نام شما به عنوان "مادر" چیست ؟
امام جماعت گفت که محبتی مشکلی ندارد ...
ولی "دل" من می گوید حکم قاطع ، مادریت است ...
وقتی که پیامبر (ص) خود و مولا علی (ع) را پدر امت اعلام می کند...
پس شما هم مادر مایی همیشه ............
مادری که از مادری کم نذاشتی اما من هیچ کاری برایت نکرده ام
بعد از داغ مصیبتت دلم می خواهد زمان متوقف شود و فردایی نبینم ...
حس و حالم قابل توصیف نیست اما
می دانم خودت می دانی حالم را ...
بعد از سوره ی "توحید" ،
سوره هایی که در نماز تکرارشان را در هرروز دوست دارم
سوره ی "کوثر و "قدر" است
و مهمترین دلیلش هم ربط سوره ها با شماست مادرجانم ...........
کمکم کن مادرجان مثل همیشه کم آورده ام
احساس می کنم درگرداب دارم فرو می روم
و مثل همیشه محتاج کمک شمایم
دستم سوی دستان مهربان مادریت دراز است همیشه ..........
چند روز قبل
مراسم ختمی رفته بودم ...
دختر گریه می کرد
و می گفت دارم می سوزم
جگرم از این داغ داره می سوزه
وقتی در مجلس روضه ات بودم
و داشتم گریه می کردم
حرف آن دختر یادم آمد ...
درک می کردم حرفش را .....