دل نوشته

می نویسم از آنچه بر دلم می گذرد

دل نوشته

می نویسم از آنچه بر دلم می گذرد

دل نوشته

چه دردیست برای دیگران چون کوه بودن ولی در چشم خود آرام شکستن ....



اینجا متروکه ای از قلب من است
چیزی دستگیرت نمی شود
پس وقتت را اینجا تلف نکن
و برو ....


و لطفا این وبلاگ را دنبال نکنید

پیام های کوتاه
  • ۲۵ آذر ۹۲ , ۱۳:۱۱
    من !
بایگانی
آخرین مطالب

بسمه تعالی 


ته اتوبوس

آن صندلی آخر

کنار شیشه

بهترین جای دنیاست برای آنکه مچاله شوی در خودت...

خودت را بغل کنی... 

سرت را بچسبانی به شیشه

و زل بزنی به یک جای دور...

و فکر کنی به همه چیز...

به چیزهایی که دوست داری و دوست نداری

به دلخوری هایت...

به دلخوشی هایت...

فکر کنی به خاطراتت

و گاهی چشمهایت خیس شود

از حضور پر رنگ یک خیال، یک آرزو، یک خاطره...

و دلخوشیت شود

رسیدن به مقصد ......


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ اسفند ۹۴ ، ۲۱:۵۱
بنده ی خدا

بسمه تعالی

اینو یه سال تو وب اصلیم نوشتم و خواستم اینجا هم داشته باشم :

 

وفات حضرت معصومه (س) تسلیت...

 

سلام بی بی جان ...

می خواهم سخنی گویم با شما خانم جان :

سالیانیست که اذنم داده ای هر هفته مهمانت باشم

هر سه شنبه با دیگر دلدادگان در صحن حرمت نوای حسین حسین (ع) گیرم و بر سینه زنم

چی از این زیباتر که در حرمت به امام حسین (ع) متوسل شویم؟

خانم جان وقتی پا به حرمت می گذارم یاد حرف بزرگان می افتم که گفتند

"هرگاه خواستین حضرت زهرا(س) را زیارت کنید به بارگاه حضرت معصومه (س) بروید ...."

اری دل اسیرم وقتی پا به حریمت می گذارد عادتش شده که سلامی هم به مادر بدهد... 

و هرگاه که از دور ٬ آنگاه که هنوز در اتوبوس هستیم و شاهد گنبدت می شوم

صحن و گنبد حرم حضرت زینب (س) است که در جلوی دیدگانم نمایان می شود

و یاد غربت و هیبت آنجا ....

اما ببخش مرا خانم جان ُ ببخش که این همه آمده ام به حریمت اما ... اما نه زیارتی با معرفت ...

این است درماندگی همیشگی من خانم جان ....

راستی چقدر زیباست لقبت خانم که به شما می گویند : زینب ایران (س)

با آمدن نام حضرت زینب (س) روضه ایست که در ذهنم جان می گیرد :

وقتی دستای شما رو کنار کشیدن پیراهن امام رضا (ع) در آغوش شما دیدن

بی بی اگر که شد دلتون زخمی اما پیراهن امام رضا (ع) که بوی خون نمی داد .... یا حسین (ع)

بی بی جان دیگر توان ادامه نباشد ... قرار بعدی ما باشد باز هم سه شنبه شبی دیگر .... یا علی

 

 

بی بی حرمت عجیب بوی مادر می دهد ..... بی بیِ بی حرم قبرت کجاست مادر .....یا زهرا

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ بهمن ۹۴ ، ۱۰:۵۴
بنده ی خدا

بسمه تعالی

در تقویم باد صبا 

امروز را روز 

«شهادت حضرت محسن بن علی علیه السلام»

ثبت کرده است ...

یعنی روز حمله

به خانه ی مولایم علی و مادرم زهرا ......

یعنی روز شکستن حرمت خاندان رسول الله ....

یعنی نقطه ی شروع عاشورا ...

یعنی بسته شدن دست های مولا ...

یعنی شکسته شدن پهلوی مادر .........

یعنی مصیبت .......... وای مادرم ... وای یا زهرا .... یا علی

امان از دل فرزندانشان ...



آی مردم حق علی و فاطمه خوردن ندارد ...

افتادن زن در پیش چشم دیگران دیدن ندارد ............  وای مادرم زهرا




۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آذر ۹۴ ، ۰۷:۲۸
بنده ی خدا

بسمه تعالی

گوش کن می شنوی ؟

کسی سلام می کند ...

 اما کسی پاسخش را نمی دهد ....

مدینه دیگر به علی (ع) سلام که نمی کند ، 

جواب سلامش را هم نمی دهد ...


به کوری چشم تمامی دشمنانش

پایان ندارد از علی گفتنم 

پایان ندارد عشق و علاقه ام 

به حضرت محمد (ص) و مولایم علی و مادرم زهرا و اولادشان ...

یا رسول الله ادرکنی فدات بشم آقاجانم ...


خداجونم شکرت ....


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ آذر ۹۴ ، ۱۲:۱۷
بنده ی خدا

بسمه تعالی

این شعر رو خیلی دوست دارم :


تو را چشم در راهم

ولی از ره نمی مانم

به راه افتادم و در راه

دعای ندبه می خوانم ...


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آذر ۹۴ ، ۱۹:۲۹
بنده ی خدا

بسمه تعالی


عاشق این شعرم :


فقط به عشق کرب و بلا می کشم نفس

دنیای بی حسین به دردم نمی خورد ....



یا حسین اربابم ادرکنی ، فدات بشم آقاجونم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ آبان ۹۴ ، ۲۰:۴۱
بنده ی خدا
بسمه تعالی
من همین الان
باز هم در حرم سلطان قلبم
امام رئوفم علی بن موسی الرضا علیه السلام
در فاصله ی کمتر از دو ماه
از دیدار قبلی...
باورم نمیشد
به این زودی دوباره راهی شوم
خوشحالیم قابل وصف نیست
خدایا بی نهایت شکرت
امامم ممنونم
من که لایق نیستم
مهربونی از خودتونه
آقای من ...
امام زمانم ممنون
که دوباره بهم اذن دادی
خداکنه همیشه
زود به زود
مثل اینبار
« سوپرایز »
شوم و خود را
باز هم در حرم سلطان ببینم

وای از فردا که روز وداع است ....
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ آبان ۹۴ ، ۲۲:۲۵
بنده ی خدا

بسمه تعالی

دیروز دلم کمی " م ر گ " می خواست

در عزای اربابم 

امام حسین علیه السلام


دیروز عاشورا

احساس می کردم از سال های پیش

خیلی سنگین تر بود

سال های پیش شام غریبان

سنگین بود و امسال 

کل روز

همه داغون بودیم و گریان .....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آبان ۹۴ ، ۱۱:۳۱
بنده ی خدا

سخت است برایم

در محرم و عزای امام حسینم

در محله ی جدید

این ساعت در خانه ام

و جایی برای رفتن ندارم

کاش در محله ی قدیمی بودم 

و الان با دوستان

در هیئت بودیم

و حال آنها در هیئت اند

و من در خانه و حسرت به دل ...

 

لبیک یا حسین .... فدات بشم اربابم ...

 

 

بعدا نوشتم :

اربابم ممنونم که 

بساط هیئت رفتنم

را فراهم نمودی ...

 

 

خداجونم شکرت 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مهر ۹۴ ، ۲۱:۲۲
بنده ی خدا

بسمه تعالی

من الان در بهشتم

اری بهشت من 

اینجاست

همین جایی که

آرامش در قلبم 

سکونت می کند ...

اینجا یعنی

حرم سلطانم

علی بن موسی الرضا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مهر ۹۴ ، ۰۱:۳۶
بنده ی خدا