بسمه تعالی
و امشب سخت ترین شب است برای مولا علی (ع) .........
فدای غربت و تنهاییت مولا ....
همسایه ها بخوابین راحت تر از همیشه ....
آخه صدای زهرا (سلام الله علیها) دیگه بلند نمی شه .....
بسمه تعالی
احساس می کنم فاصله ام با شما از قبل هم بیشتر شده ... دلم برایت تنگ است ...
حتی چشمانم دیگر به اطراف برای پیدا کردنت نمی گردد ...
انگار چشمانم ناامید شدن که بتوانند روزی شما را بنگرند ...
اما این روزها ذکر زبانم شده "این المنتقم ..."
اما زبان از بلند گفتنش می ترسد ، پنهانی می گوید
تا فقط خدا و شما بشنوید ناله اش را ...
بسمه تعالی
مادرجان اگه این اشک ها در عزای شما روان نشه به چه دردم می خوره؟...
عده ای چه ساده می گذرند از کنار عزایت و می گویند این جریان مال سالیانی پیش هست
اما به لطف خدا همیشه داغ غمت در دلم زنده است ....
مادر شنیدی می گن رنگ امسال نیلی اعلام شده ... همان رنگ صورت شما ....
مادر چرا دست به پهلو می گیری ................ خدااااااااا
بسمه تعالی
دیشب در میان روضه ی مادر بیشتر از همه ی قسمت هاش وقتی مداح گفت
" امن یجیب حیدر دیگه اثر نداره "...... سوختم ..... خدااااااااااا
بسمه تعالی
می گویم سکوتی می کنم بالاتر از فریاد ....
اما چه کسی می داند که این سکوت هم دیگر گلویم را به درد اورده ...
بسمه تعالی
ای که در دست خود داری کلید عرش اعلی .... حیدر
از گوش دادن به این مداحی سیر نمی شم ....
از دلم فقط خدا خبر دارد ....این عشق الهیست .... یا علی
بسمه تعالی
پر از حرفم و درد ....
اما نمی دونم چرا نمی تونم
روزه ی این سکوت رو بشکنم
هنوز هم دارم تو این گرداب دست و پا می زنم
اما ..........
پ.ن: آتش بگیر تا ببینی چه می کشم .... سوختن به تماشا نمی شود ..... یا زهرا(س)
بسمه تعالی
بعد از سالیانی هنوز هم این موقع ها آشوب در دلم به خروش می افتد ....
آنقدر که گاهی می خواهم اشکانم را هم روان کنم
اما شیرین است ... شیرین است و برای من نشانه است
که شکر خدا حرف هایی از مردم به جایی نرسیده است .... یا علی
بعدا نوشتم : یادم نیست کدوم جریان! خخخخ