بسمه تعالی
آوارگیم خنده دار است مگر نه ، داغون بودنم چی اون هم خنده دار است ، می دانم نمی خندی ، می دانم غصه ام را می خوری
یادمان دادند آن وقت که گرفتار شدی میان فراوانی گناهان بدان که دستانت از دستان مهربان پدرت جدا شده ...
آری به این رسیده ام که دستانم از دستانت جدا شده ... آری سال هاست که جدا شده اما ... اما دارم در این گرداب خفه می شوم ، آواره شده ام ، به دنبالت می گردم اما هر لحظه ازت فاصله ام بیشتر می شود ، به هر راهی که می روم پیدایت نمی کنم ، انگار بیشتر ازت فاصله می گیرم ... گمت کرده ام ، آیا به دنبالم می گردی یا فراموشم کرده ای ؟؟؟.......
یادم باشد ، یادت باشد که بعد از خدا به کمک شما محتاجم .... تنهاتر از قبل شده ام ، تنهاترم نکن
از آدمــا نپرسید " چـــرا " ناراحتن ...! برای اشکـــ ـهــآ و بغض ـهــآیشان ... " دلیــل " نخواهید ! بغض ـهــآی ناخواستهـ ... گریهـ ــهآی بی اراده دلیل نمیخواهد !! بهــآنه نمیشناسد ...! یک" دل پـــُر"میخواهد ... و یکــــ "حس عجیبــــــ"! که نه " او" میتواند توضیح دهد و نه " تو " میتوانی درک کنی ... پس "بدون" سوال کنارش بــاش! هـمین!