بالاخرہ دارہ یکی از انتظارهایم تمام می شود ... در قطار نشستہ ام و بہ جادہ چشم دوختہ ام و ساعت های آخر را دارم تحمل می کنم تا چشمانم بہ دیدن گنبد طلای امام رضایم(ع) روشن شود ...
بالاخرہ دارہ یکی از انتظارهایم تمام می شود ... در قطار نشستہ ام و بہ جادہ چشم دوختہ ام و ساعت های آخر را دارم تحمل می کنم تا چشمانم بہ دیدن گنبد طلای امام رضایم(ع) روشن شود ...
هنوز هم وقتی سرخاکتون می یام اولش وقتی برای آقاجون فاتحہ می خونم ، یادم می رہ اونجا خانہ ی تو هم شدہ و باید دوتا فاتحہ بخونم ...
راستی فراموش کردم تو این یک سال و سہ ماهی کہ رفتی بهت بگم ، عزیزم خانہ ی نو مبارک ...!😭😭😭
بسمه تعالی
دیروز تو جشن میلاد امام رضا (ع) خانم سیاوشی حالش خوب نبود و گفته بود امروز شعری نیاورده بخونه ، داشتم با خودم می گفتم حیف شد روز به این بزرگی قرار نیست مولودی ناد علی رو بخونه ...
اما آخر مجلس ، بعد از خواندن مولودی توسط خانم مداحی ، دلش طاقت نیاورد و اومد کمی برای امام رضا (ع) و بعد هم شعر ناد علی و ذکر علی علی رو خوند ... وقتی بهش گفتم ناامید شده بودم امروز این شعر رو بخونی می گفت فقط به خاطر همین اومدم ...
ان شاء الله به حق همین ذکر علی علی که می گیره هرچی از خدا می خواد بهش بده ...
بسمه تعالی
آوارگیم خنده دار است مگر نه ، داغون بودنم چی اون هم خنده دار است ، می دانم نمی خندی ، می دانم غصه ام را می خوری
یادمان دادند آن وقت که گرفتار شدی میان فراوانی گناهان بدان که دستانت از دستان مهربان پدرت جدا شده ...
آری به این رسیده ام که دستانم از دستانت جدا شده ... آری سال هاست که جدا شده اما ... اما دارم در این گرداب خفه می شوم ، آواره شده ام ، به دنبالت می گردم اما هر لحظه ازت فاصله ام بیشتر می شود ، به هر راهی که می روم پیدایت نمی کنم ، انگار بیشتر ازت فاصله می گیرم ... گمت کرده ام ، آیا به دنبالم می گردی یا فراموشم کرده ای ؟؟؟.......
یادم باشد ، یادت باشد که بعد از خدا به کمک شما محتاجم .... تنهاتر از قبل شده ام ، تنهاترم نکن
از آدمــا نپرسید " چـــرا " ناراحتن ...! برای اشکـــ ـهــآ و بغض ـهــآیشان ... " دلیــل " نخواهید ! بغض ـهــآی ناخواستهـ ... گریهـ ــهآی بی اراده دلیل نمیخواهد !! بهــآنه نمیشناسد ...! یک" دل پـــُر"میخواهد ... و یکــــ "حس عجیبــــــ"! که نه " او" میتواند توضیح دهد و نه " تو " میتوانی درک کنی ... پس "بدون" سوال کنارش بــاش! هـمین!
بسمه تعالی
امروز تقویم رو نگاه کردم ... وقتی دیدم حدود سه هفته ی دیگه مونده تا ان شاء الله آقا بطلبه راهی مشهد بشم حالم یه جوری شد که نمی دونم چی درباره ی توصیفش بگم فقط می خوام زودتر برسه و برم .
مداحی حمید علیمی رو گذاشتم که می گه :
دستت نمی رسد گر بر آستان مولا ، مشهد برو که فرقی با کربلا ندارد ... یا حسین ...
یا امام رضا ... یادته آقا سال پیش هم با همین مداحی تو حرمت خیلی گریه کردم
خدااااااااااااااااااااااااااااااا به دادم برس که داغونم
بسمه تعالی
امروز بعد از نماز صبح یه چندتایی خواب دیدم که دوتاش خیلی قشنگ بود ... خواب کربلا و خواب حرم امام رضا (ع) ...
اول خواب کربلا رو دیدم که نمی دونم دقیق با چه کسایی بودم فقط تو یادمه که داشتم وارد حرمی می شدم و انگار با خودم می گفتم اینجا حرم امام حسین (ع) است و با اشتیاق رفتم تو حرم و کنار ضریح بودم و اونجا هم خلوت بود زدم زیر گریه که گوشی پدر جان زنگ خورد و این خواب شیرین تموم شد و زود دوباره خوابیدم به این امید که شاید دوباره ادامه خوابم رو ببینم که اون رو ندیدم اما بجاش خواب دیدم حرم امام رضا (ع) هستم و راه می رم و همش گنبدش رو نگاه می کنم و اشک می ریزم ...
طبق اجازه ای هم که روزهای قبل از والدین گرفته بودم که برای کادوی تولدم اجازه بدن روز زیارت مخصوصه امام رضا (ع) برم مشهد (و اجازه دادن) (و صبح هم به خاطر خوابم دلم هم روشن شده بود که ان شاء الله طلبیده که برم )صبح با مامانم رفتیم و بلیت گرفتیم و الان دلم می خواد زودتر شهریور تموم شه و مهر برسه که برم ....
بسمه تعالی
رسول اکرم (ص) می فرماید :
یتیم تر از این یتیم، آن کسی است که از امامش دور افتاده و قادر نیست او را بیابد و نمی داند که احکام دینش را چه سازد و از کجا تحصیل کند.
خدایا ! خدایا ! از یتیم هم یتیم ترم به دادم برس ...............
بسمه تعالی
از بس اسمش رو آوردم دیگه دوستان نزدیکم خوب به علاقه و عشقم نسبت به او واقفند
آری مثل بیشتر شیعیان منم ارادت خاصی به امیر المومنین علی (ع) دارم
بعضی ها هم بودند که می گفتند راست بگو نکنه فرد خاصی تو زندگیت هست که هی علی علی می گی و ... منم می گفتم به خود امام علی (ع) قسم منظور من خود امام علی (ع) است و فرد خاصی که تو فکر می کنی تو زندگی من نیست ...
وقتی دختر عموم بچه دار شد اول می خواست اسم پسرش رو علی بذاره ولی بعدا اسمش رو پوریا گذاشت و من به عمه ام گفتم اسم علی که قشنگ بود ، من اسم علی رو دوست دارم و عمه ام گفت تو بعدا اسم بچه ی خودت رو علی بذار البته اگه اسم شوهرت علی نباشه و منم سریع به عمه ام گفتم قربون دستت ول کن بعدا (البته به شوخی) می خوان بقیه اذیتم کنن و بگن پس بگو چرا علی علی می کردی 😂 ...ولی در کل خیلی به آقا (مینویسم آقا اما تو بخوان پدر🥰) ارادت دارم ...
حتی وقتی بابام داره فوتبال می بینه ، یه قسمت هاییش که طرفدارها می گن یا علی مدد ، همه حواسم می ره روی سمت اونا و همش منتظرم دوباره بگن یا علی مدد ...
علی (ع) همه ی زندگی منه ، پدرمه ، همه دار و ندارمه البته بعد از خدا .......و البته همه ی 14 معصوم ...
بعدا نوشت :
که البته اسم همسر هم شد علی 😍 و دوستان اذیت کردن که اینقدر علی علی گفتی که اسم شوهرت هم علی شد ، خخخخخخ...
بسمه تعالی
دلم خیلی براش تنگ شده ، برای مهربونی هاش ، برای دفاع کردنش از من ، برای اینکه اذیتش کنم و قربون صدقه اش برم آخه خیلی بدش می اومد وقتی بهش می گفتم قربونت برم دعوام می کرد و می گفت من سنم بالاست و تو جوونی یعنی چی که می گی قربون من بری ... منم هروقت می خواستم حرصش رو دربیارم قربون صدقه اش می رفتم و فرار می کردم
هنوز نگاه پر از حسرتش جلوی چشمم هست وقتی می خواستم برم جمکران ... وقتی با غصه بدرقه ام می کرد و می گفت دعا کن منم حالم خوب بشه و بتونم باهات بیام ...
هنوز نگاه غم بارش جلوی چشمم هست که چه غصه ای می خورد که به خاطر مریضیش نمی تونست روزه بگیره ...
هنوز حرف هایش تو یادم هست ... وقتی که به بیمارستان رفت و مجبور شد نشسته نماز بخونه از این بابت ناراحت بود و به من سفارش می کرد که حواسم باشه چند روز نشسته نماز خونده تا وقتی حالش خوب شد همه رو دوباره ایستاده به جا بیاره اما نمی دونست که دیگه مجبوره تا آخر عمرش نشسته نماز بخونه
مامانی ! هنوز یادم هست وقتی می دیدی که به حجابم حساس هستم چقدر دلت می خواست چادری هم بشم و همش می گفتی تو که این قدر رو حجابت حساسی چقدر خوب می شد که چادر هم سر می کردی که دیگه این عالی می شد ... و چقدر خوشحالم که تا وقتی بودی من چادری شدم و به آرزوت رسیدی و نوه ات را چادری دیدی ...
مامانی خیالت راحت هنوز خاطراتت بریم زنده است و غصه و دلتنگی نبودت و جای خالیت در دلم مونده اما منو که می شناسی عادتم هست که خودم رو به بی خیالی بزنم و اجازه ندم اطرافیانم از غصه هایم بویی ببرند ...
خیلی دوستت دارم اما نمی دانم حالا که از دنیا رفته ای و اونجا از خطاهای من آگاهی یافتی هنوز هم دوستم داری و برام دعا می کنی یا ...
بسمه تعالی
خدا کنه فردا عید فطر نباشه ...
به این فکر می کنم که تا چند ساعت دیگه ماه مبارک رمضان تموم می شه دلم می گیره ... حس خوبی ندارم ...
خدایا اجازه بده امسال ماه رمضان 30 روز باشه و یه روز دیگه هم تو این ماه پر برکتت بمونیم و عید فطر جمعه باشه ....
لا اله الا الله ....................