اسم نویسی برای هفته ی بعد
بسمه تعالی
دیشب که افرادی بدون اینکه اسم بدن ، اومده بودند جای عده ای را گرفته بودند و عده ای هم مجبور شدن روی زمین بشینند ... سید و محمداقا هم اعلام کردن چون از این به بعد شلوغ می شه هرکی قراره هفته ی بعد بیاد تا دوشنبه ی هفته بعد مهلت داره اسم بده تا براش جا نگه داریم وگرنه اجازه نمی دیم سوار ماشین بشه ...
همون موقع هم کاغذ و قلم به دست پسرها دادن که اسم اونایی الان می خوان اعلام کنند که هفته ی بعد می یان رو یادداشت کنند ...
به صندلی ما که رسید بدون اینکه از ما بپرسه می یاین یا نه چون مطمئن بود اسم من و خانم صادقی رو نوشت ... دلم لرزید همیشه همین طوری هستم ، وقتی برای هفته ی بعد می خوام اسم بنویسم دلم می لرزد و ترسم بیشتر می شود ...دلم می خواست به پسره بگم بسم الله بگو بعد اسم بنویس اما چون پسر بود چیزی نگفتم ...
خدایا به امید تو اسمم برای هفته ی بعد هم ثبت شد ...
پ.ن: خیلی وقت بود با مداحی "من عبدم و تو شاه" گریه ام نگرفته بود اما دیشب وقتی اون رو گوش می دادم و چشمم به نام امیر المومنین(ع) -که در جلوی اتوبوس نوشته شده بود- خیره مانده بود دوباره با اون اشک هایم روان شد ...